“بی تو”
بی تو من هر لحظه اما خسته ام
من از هراس نبودنت دیدگان را بسته ام
پرندگان را نمی نگرم که خود
شاهینی سبکبال بودم و حال پر شکسته ام
من در این وادی سراب و خیال
تا به حال جز تو به کس دل نبسته ام
ریسمان عذاب و محنت و غم را
سالهاست که با غرورم گسسته ام
عمریست که با نگاهت مرا فریفته ای
همچون سمندی افسار گسیخته ای
من اما از پس این همه سال
هنوز هم به امید وصالت نشسته ام
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت